![]() |
شکرگزار واقعی کیست؟
" شکر مطلق" این است که انسان همواره به یاد خدا باشد بى هیچگونه فراموشى، و در راه او گام بردارد بدون هیچگونه معصیت، و اطاعت فرمان او کند خالى از هر گونه سر پیچى، و مسلم است که این اوصاف در کمتر کسى جمع مى شود.
شکرگزاران واقعى اندکند ! !
در پایان آیه 13 سوره مبارکه سبا
خداوند در این آیه، بعد از ذکر مواهب خود، خطاب به دودمان حضرت داود ميفرماید:" اى آل داود شکرگزارى کنید" (اعْمَلُوا آلَ داوُدَ شُکْراً). اما عده کمى از بندگان شکرگزارند"! (وَ قَلِیلٌ مِنْ عِبادِیَ الشَّکُورُ) و توضیح دادیم که بدیهى است منظور از شکرگزارى تنها شکر با زبان باشد بلکه منظور" شکر در عمل" است، یعنى استفاده از مواهب در مسیر همان اهدافى که بخاطر آن آفریده و اعطا شدهاند، و مسلم است کسانى که مواهب الهى را عموما در جاى خود به کار گیرند اندکى بیش نیستند. در این مقاله بنا داریم تا بخاطر اهمیت شکرگزاری به بحث و بررسی بیشتر در این مورد بپردازیم.
قبل از هر چیز در این زمینه توجه به ریشه اصلى لغت" شکر" لازم است:
" راغب " در" مفردات" ميگوید:" شکر" همان تصور نعمت و اظهار آن است، بعضى گفته اند در اصل" کشر" به معنى" کشف" (بر وزن آن) بوده است سپس مقلوب گشته و" شکر" شده است، و نقطه مقابل آن" کفر" است که فراموشى نعمت و پوشاندن آن ميباشد.
سپس به تقسیم " شکر" به شعب سه گانه: " شکر قلب" یعنى اندیشه در باره نعمت، و " شکر زبان" یعنى ثنا گفتن بر منعم، و " شکر سایر اعضا " یعنى قدردانى و پاسخگویى در برابر نعمت، پرداخته است.
تعبیر قرآن در آیه فوق به جمله" اعْمَلُوا آلَ داوُدَ شُکْراً " نشان ميدهد که شکر بیشتر از مقوله " عمل" است، و باید آن را در لابلاى اعمال انسان ارائه داد، و شاید به همین دلیل قرآن تعداد شکرگزاران واقعى را اندک شمرده است، و علاوه بر آیه مذکور، در آیه 23 سوره ملک بعد از آنکه نعمتهاى بزرگى همچون آفرینش گوش و چشم و دل را بر مىشمرد اضافه مىکند: قَلِیلًا ما تَشْکُرُونَ (کمتر شکر او را بجا ميآورید) و در آیه 73 نمل نیز آمده و" لکن أَکْثَرَهُمْ لا یَشْکُرُونَ " (بیشتر آنها شکرگزارى نمىکنند) این از یک سو.
از سوى دیگر با توجه به این نکته که نعمتهاى خداوند که سر تا پاى وجودانسان را احاطه کرده آن قدر زیاد است که قابل شماره و احصا نیست، چنان که قرآن ميگوید : " وَ إِنْ تَعُدُّوا نِعْمَةَ اللَّهِ لا تُحْصُوها " (ابراهیم- 34) روشن ميشود چرا شکر به مفهوم واقعیش در برابر تمام نعمتها به گونهاى که همه را بدون استثنا در طریق بندگى خدا که نعمتها براى آن آفریده شده است به کار گیرد کمتر یافت ميشود.
شکر مطلق چیست؟
به تعبیر دیگر، و به گفته بعضى از مفسران بزرگ،
"شکر مطلق" این است که انسان همواره به یاد خدا باشد بى هیچگونه فراموشى، و در راه او گام بردارد بدون هیچگونه معصیت، و اطاعت فرمان او کند خالى از هر گونه سر پیچى، و مسلم است که این اوصاف در کمتر کسى جمع ميشود، و اینکه بعضى اصولا آن را محال پنداشته اند بى اساس است، و دلیل بر عدم آشنایى آنها به این مفاهیم و این مراحل از عبودیت است.( تفسیر المیزان ، جلد 4 ،صفحه 38)
گاه گفته ميشود: اداى حق شکر پروردگار از یک نظر بسیار مشکل است، زیرا همین که انسان در مقام شکر بر ميآید و این توفیق نصیبش ميگردد و وسائل شکرگزارى در اختیارش قرار ميگیرد خود نعمت تازه اى است که نیاز به شکر مجددى دارد، و این موضوع به صورت تسلسل ادامه مي یابد، و هر چه انسان تلاش بیشتر در طریق شکر او ميکند مشمول نعمت افزونترى ميگردد که قادر بر شکر آن نیست! ولى با توجه به اینکه یکى از طرق اداى حق شکر الهى همان اظهار عجز از اداى شکر اوست روشن ميشود که قلیلى از بندگان پروردگار همانگونه که قرآن بیان فرموده به راستى در این مسیر قرار مي گیرند.
احادیثی پیرامون شکرگزاری
توجه به احادیث زیر ميتواند در این بحث به قدر کافى روشنگر باشد :
در حدیثى از امام صادق (علیه السلام) ميخوانیم: " کسى پرسید آیا شکر پروردگار حدى دارد که اگر انسان به آن حد برسد شاکر محسوب شود؟ فرمود: آرى سؤال کرد: چگونه؟ فرمود: " یحمد اللَّه على کل نعمة علیه فى اهل و مال، و ان کان فیما انعم علیه فى ماله حق اداه: خدا را بر تمام نعمتهایش چه در خانواده و چه در اموال حمد و ستایش کند، و اگر در اموالى که به او داده حقى باشد ادا نماید." ( اصول کافى ،جلد 2 ، باب الشکر ،حدیث 12 و حدیث 10)
در حدیث دیگرى از همان امام همام ميخوانیم :
شکر النعمة اجتناب المحارم: " شکر نعمت پرهیز از گناه است ."
(اصول کافى ،جلد 2 ، باب الشکر ،حدیث 12 و حدیث 10)
و نیز در حدیث دیگرى از همان حضرت علیه السلام آمده است که فرمود: « فیما اوحى اللَّه عز و جل الى موسى: یا موسى! اشکرنى حق شکرى، فقال یا رب! و کیف اشکرک حق شکرک و لیس من شکر اشکرک به الا و انت انعمت به على؟ قال یا موسى! الان شکرتنى حین علمت ان ذلک منى! :
" خداوند متعال به موسى وحى کرد اى موسى! حق شکر مرا بجاى آور، عرض کرد: چگونه حق شکر تو را بجا آورم در حالى که هر شکرى بجا آورم بخاطر آن نعمت تازهاى به من داده اى؟ فرمود: اى موسى الان شکر مرا بجاى آوردى، چون ميدانى همین توفیق نیز از من است "! ( اصول کافى ، باب الشکر ،حدیث 27)
شکرگزاری از بندگان خدا، شکرگزاری از خداوند است!
توجه به این نکته نیز لازم است که تشکر و قدردانى از کسانى که وسیله نعمتى براى انسان هستند نیز شعبه اى از شکر خداست، چنان که امام سجاد على بن الحسین (علیهما السلام) ميفرمایند: " روز قیامت که ميشود خداوند متعال به بعضى از بندگانش ميگوید: آیا شکر فلان کس را بجاى آوردى عرض ميکند: پروردگارا! من شکر تو را بجاى آوردم، خداوند ميفرماید: چون شکر او را بجا نیاوردى شکر مرا بجا نیاورده اى" ! .
سپس افزودند: اشکرکم للَّه اشکرکم للناس: " از همه شما شکرگزارتر در پیشگاه خدا کسى است که بیشتر از نعمتها و ازحمات مردم قدردانى و شکرگزارى کند ." (اصول کافى ،باب الشکر ،حدیث 30)
مراحل شكر :
الف - شكر در سه مرحله تحقق و عينيت پيدا مى كند.
1 - در دل تحقق شكر و سپاس در دل به رضايت و خشنودى از خداست .
در حديثى از امام صادق (عليه السلام) چنين آمده :
من انعم الله عليه بنعمة فعرفها بقلبه فقد ادى شكرها
«آن كس كه خدا نعمتى به او داده اگر در دل خويش آن را بشناسد همانا شكر آن را بجاى آورده است ».
2 - در زبان اينكه زبان شكرگزار و ثناگوى خداوند سبحان باشد.
رساترين گفتار الحمدلله رب العالمين است كه در سوره حمد آمده است : «همه سپاس از آن خداست زيرا همه نعمتها از اوست -».
3 - در عمل - شكر و سپاس در عمل نسبت به انسانى كه نيكى كرده ، آن است كه متقابلا به او نيكى شود.
ولى شكر در مورد خدا كه غنى بالذات و بى نياز على الاطلاق است رنگ ديگرى پيدا مى كند.
قرار گرفتن در خط مشى تعيين شده از طرف خدا براى تكامل يافتن انسان ، و تحقق بخشيدن به هدف او كه همان تكامل انسانهاست ، شكر عملى به خداوند سبحان است .
البته رضاى باطن و حمد و سپاس در زبان نيز حلقه ديگرى براى تكامل است .
پس اجتناب از محارم و عمل به فرائض ، مصداق شكر به خداوند در مرحله عمل است .
قرآن خطاب خدا به آل داود را چنين نقل مى كند:
اعملواآل داود شكرا و قليل من عبادى الشكور
«اى آل داود عمل كنيد (به طاعت خدا) براى شكر (نعمتهاى او) و اندكى از بندگان من شكر گزارند».
در حديث امام صادق (عليه السلام) مى خوانيم :
شكر النعمة اجتناب المحارم و تمام الشكر قول الرجل الحمدلله رب العالمين
«شكر نعمت اجتناب از محرمات است و اتمام آن به اينست كه در زبان (نيز) الحمدلله رب العالمين بگويد».
ب - شكر موجب زيادى نعمت
شكر به درگاه خداوند عالم جلت عظمته موجب فزونى نعمت مى گردد چنانچه مى فرمايد:
و اذ تاءذن ربكم لئن شكرتم لازيدنكم ولئن كفرتم ان عذابى لشديد
«آنگاه كه پروردگار شما اعلام كرد اگر شكر كنيد البته من بر شما زياد مى كنم و اگر كفران كنيد همانا عذاب من سخت است ».
نجيناهم بسحر نعمة من عندنا كذلك نجزى من شكر
«سحرگاهان آنان را نجات داديم نعمتى است از ناحيه ما، آنگونه پاداشى مى دهيم كسى را كه شكر كند».
در حديث مى خوانيم كه امام صادق (عليه السلام) فرمود:
من اعطى الشكر اعطى الزيادة
«به هر كس شكر عطا شود، بر نعمت او افزوده مى گردد».
سپس به همين آيه استشهاد فرمود.
در حديث ديگرى مى خوانيم :
قال رسول الله (صلى الله عليه و آله): اربع من كن فيه و كان من قرنه الى قدمه ذنوبا بدلها الله حسنات الصدق والحياء و حسن الخلق ، والشكر
«چهار صفت است كه اگر هر كس سر تاپا گناه باشد ولى داراى آنها باشد خداوند گناهان او را به حسنات تبديل مى كند كه آن چهار صفت عبارتند از: صدق و حياء و حسن خلق و شكر».
ج - منشاء نعمتها خداست
چنانچه اشاره شد منشاء همه نعمتهاى گوناگون كه ما را فرا گرفته خداوند جهان آفرين است ، و هر موهبتى كه دريافت مى داريم مستوجب حمد و ثنا به درگاه اوست .
اين بدان معنى نيست كه انسانى را كه توسط او نعمتى عائد ما گرديده به هيچ شمرده و نسبت به او بى اعتنائى كنيم ، بلكه در اسلام به قدردانى و سپاسگزارى از چنين كسى امر شده و در حديث آمده است :
اشكركم لله اشكركم للناس
«شكر گزارترين شما براى خدا كسى است كه شكرگزارترين فرد براى مردم باشد».
در حديث ديگرى مى خوانيم :
از ويژگيهاى انسان با ايمان اينست كه در برابر نيكى برادران ايمانى نسبت به او هر چند كه كم باشد قدردانى كند كه نيكى كردن به زيادى نيست .
د - كفران نعمت مبغوض خداوند است
در حديث آمده
قال رسول الله (صلى الله عليه و آله): اسرع الذنوب عقوبة كفران النعمة
«عقوبت و كيفر كفران نعمت از كيفر همه گناهان زودتر تحقق مى پذيرد» .
آنگاه كه حادثه ناگوارى براى انسان پيش آمد نبايد از سپاسگزارى به درگاه الهى روگردان شد، در حديث مى خوانيم :
كان رسول الله (صلى الله عليه و آله): اذا ورود عليه امر يسره قال : الحمدلله على هذه النعمة و اذا ورد عليه امر يغتم به ، قال الحمدلله على كل حال
«هرگاه به رسول گرامى اسلام امرى وارد مى شد كه ايشان را خوشحال مى كرد، مى فرمود: الحمدلله بر اين نعمت ؛ و هرگاه امرى بر ايشان وارد مى شد كه بوسيله آن غمگين مى گرديد مى فرمود الحمدلله در هر حال))
انسان و شكر نعمت ها
خداوند بزرگ از نعمتهايى كه در اختيار انسان قرار داده، علاقه شديد دارد كه در راه مقرّر آن خرج شود.
اين خرج شدن نعمت به وسيله انسان، هم در دنيا و هم در آخرت منافع زيادى دارد. در دنيا، هم خود انسان از خرج نعمت منفعت ميبرد و هم مردم از خرج شدن نعمت منفعت ميبرند. در آخرت، هم خود انسان به خاطر خرج كردن نعمتى كه داشته با يك منفعت ابدى و هميشگى روبرو ميشود. علاوه بر اين: خود خرج كردن نعمت در آن مسيرى كه وجود مقدس حق طرح آن و نقشه آن را داده است، شكر نعمت ميشود.
اين مطلب را حضرت داود عليهالسلام از پروردگار عالم سؤال كرد كه مولاى من! شكر تو به آن نحوى كه تو راضى باشى، چگونه است؟ يك بنده اى ميخواهد به اين دستور تو عمل كند، تا از بندگان شاكر تو باشد، و بعد هم گفته اى:
« وَسَنَجْزِى الشَّـكِرِينَ »
من براى اهل شكر جزاى سنگين و فوق العاده قرار دادهام. خطاب رسيد: شكر عبارت است از: خرج كردن نعمت در جاى مقرّر آن.
نعمتهايى هم كه خداوند به انسان عنايت كرده، دو نوع است، نعمتهاى مادى و نعمتهاى معنوى، اين نعمتهاى مادى و معنوى هم شماره ندارد.
« وَ إِن تَعُدُّواْ نِعْمَةَ اللَّهِ لاَ تُحْصُوهَآ »
وجود مقدس حضرت حق عاشق اين است كه: نعمتهايى كه در اختيار بندگانش است، خرج شدن اين نعمتها را ببيند. اين نعمتها اگر خرج شود، هم خود انسان و هم ديگران در دنيا سود ميبرند و هم خود انسان در قيامت سود ابدى ميبرد، علاوه بر اين، خرج شدن نعمت در جايى كه مقرر شده، شكر نعمت است و خود انسان هم جزء شاكرين قرار ميگيرد.
پيغمبر اكرم صلى الله عليه وآله ميفرمايد: خداوند اعتبارى كه براى شاكرين قرار داده است، براى هيچ طايفه مورد قبول خودش قرار نداده است. خيليها را قبول دارد، محسنين مقبول هستند، متوكلين مقبول هستند، صابرين مقبول هستند، اما براى شاكرين يك حساب جداگانه باز كرده است.
هيچ گروهى را نفرموده كم هستند، اما درباره شاكرين ميفرمايد:
« وَ قَلِيلٌ مِّنْ عِبَادِىَ الشَّكُورُ »
مؤمن زياد است، شاكر كم است، صابر زياد است، شاكر كم است، مصلّى زياد است، شاكر كم است، محسن زياد است، شاكر كم است.
چقدر نقطه شكر نقطه حساس است و چقدر افراد اهل شكر كم هستند. شكر به اين معنايى كه خود وجود مقدس حضرت حق به داود عليهالسلام فرمودند: منظور از شكر اين نيست كه من دائم كه بيدار هستم، متذكر به ذكر الحمدللّه باشم.
شب عاشورا دعاى ابا عبداللّه عليهالسلام اين است كه:
«فاجعلنا من الشاكرين»
ما را جزء بندگان شاكرت قرار بده كه روز قيامت به چشم بندگان شاكر به ما نگاه كنى!
:: موضوعات مرتبط: ، ،

